محل تبلیغات شما

 احساس میکنم لیلا م.

لیلایی که آراز و هم میخواد هم نمیخاد

احساس میکنم رونام.

رونایی که بعد سالها دوباره آرش و پیدا کرده و درست وقتی همه موانع داشت کنار میرفت ، آرش مجبور شد از زندگیش بره بیرون و رهاش کرد.

احساس میکنم مهربانو ام.

مهربانویی که حالا فهمیده عشق خسرو نیست.فقط یه سایه ست ، سایه مهدختی که دل داده ی قدیم خسرو بود و شباهتش به مهدخت عشق گذشته شو یادش میندازه.

انگار همه اینها هستم ولی هیچکدوم نیستم.

من فقط خودمم ،

دختری که که نمیدونه خواستن و نخواستن چیه،

رها کردن چیه

سایه چیه عشق چیه،

دختری که این حرفا بزرگتر از دهنشه،از این حرفا سر درنمیاره اصلا.

بماند ولی

در من دختری ست که وسط یه قصه ی مبهم دست و پا میزنه.قصه ای که شاید تموم شده ولی نمیخاد پایان تلخش رو باور کنه.

در من دختری ست که بین دورترین نقطه امید و نزدیک ترین نقطه یاس گیر کرده

دختری که قلبشو غرور دخترونشو، پشت یه لبخند زورکی قایم کرده تا هیشکی از غوغای تو دلش خبردار نشه.

در من دختری هست دختری که قول داده رهاش کنه این رنج و.رنجی رو که صبح چشم باز میکنه یادش میفته ، دم صبح ک چشماشو میبنده که بخوابه یادش میفتهقول داده فراموش کنه.

قول داده باور کنه تموم شدن قصه رو ، قول داده چشماشو ببنده و همه فکرهایی رو که آزارش میده بریزه تو آب.عشق اگر عشق باشه خدا نجاتش میده ، و مثل موسی ع به مادرشبرمیگردونه

من میتونم.چون باید بتونم.

ولی تو.

تو فراموش شده ترین اتفاقی هستی که هر روز بیاد میارمت.

خیالت رهام نمیکنه

ولی من تموم تلاشمو میکنم از سرم بپرونم فکرتو.

و این آخرین باریه که این حرفا نوشته میشه.

آخر فیلمای ایرانی همیشه خوب تموم میشه

 

داستانهای شروع کار هنری

ما ز خرداد پر از حادثه نفرت داریم

در من دختریست......

داده ,عشق ,دختری ,ولی ,رو ,تو ,قول داده ,این حرفا ,در من ,من دختری ,ست که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها